من همان شبان عاشقم
من همان شبان عاشقم
سینه چاک و ساکت و غریب
بیتکلف و رها
در خراب دشتهای دور
در پی تو میدوم
ساده و صبور
یک سبد ستاره چیدهام برای تو
یک سبد ستاره
کوزه ای پرآب
دستهای گل از نگاه آفتاب
یک عبا برای شانههای مهربان تو
در شبان سرد
چاروقی برای گامهای پرتوان تو
در هجوم درد
من همان بلال الکنم
در تلفط تو ناتوان
آه از عتاب!
سلمان هراتی
آری آغاز دوست داشتن است
امشب از آسمان دیدهی تو
روی شعرم ستاره میبارد
در زمستان دشت کاغذها
پنجههایم جرقه میکارد
شعر دیوانهی تبآلودم
شرمگین از شیار خواهشها
پیکرش را دوباره میسوزد
عطش جاودان آتشها
آری آغاز دوست داشتن است
گرچه پایان راه ناپیداست
من به پایان دگر نیندیشم
که همین دوست داشتن زیباست
خلوتگاه تنهایی
نه نغمه نی خواهم و نه طرف چمن
نه یار جوان نه باده صاف كهن
خواهم كه به خلوتكده ای از همه دور
"من باشم و من باشم و من باشم و من "
آرامش
خداوندا...
آرامشم را میان پیچ و خم زندگی ای که خود رقم زده ام،
گم کرده ام، آرامم کن...
همان گونه که دریا را پس از هر طوفانی آرام می کنی...
راهنمایم باش و ایمانم را قوی کن
که لحظه ای تو را در خلوت خویش، گم نکنم...
خداوندا...
اگر همه ی مردم دنیا هم مرا، احساسم را،
مهربانی هایم را فراموش و دستانم را رها کردند،
تو مثل همیشه کنارم باش و دستانم را به خودم نسپار...
خدایا: آنچه از احساسم مانده به تو میسپارم
تا از تنها دارایی ام محافظت کنی...
خداوندا... دنیایت بیش از حد توان من سرد است،...
به تو، به آغوشت، به رحمت بی کرانت نیازمندم...
همین ... !
من اگر عاشقانه مینویسم نه عاشقم نه شکست خورده
فقط مینویسم تا عشق یاد قلبم بماند
در این ژرفای دل کندن ها و عادت ها و هوس ها فقط تمرین آدم بودن میکنم،
همین..!
شعر زیبا
دلم گرفته
دلم عجيب گرفته است
و هيچ چيز
نه اين دقايق خوشبو ،
که روي شاخه ی نارنج
می شود خاموش
نه اين صداقت حرفي ،
که در سکوت ميان دو برگ
اين گل شب بوست
نه هيچ چيز مرا ازهجوم خالی اطراف
نمی رهاند
و فکر مي کنم
که اين ترنم موزون حزن تا به ابد
شنيده خواهد شد
سهراب سپهری